ابتداییترین کوچه خیابان شهید نوابصفوی که تابلویی هم ندارد، با تصویری پر از غم آغاز میشود؛ تصویری که از سفر ابدی عزیزی خبر میدهد و چشمت را پر میکند از مرد و زنهای سیاهپوش که برای دادن آخرین سلام میت به حضرت، همراه او شدهاند.
این کوچه که برای خیلیها آشناست، سالهاست محل انتظار جنازهها برای ورود به حرممطهر است. کوچهای که برخلاف امروز، گذشتهاش به پرندهها گره خورده بود. قبل از کشیدن فلکه حضرت، این کوچه پر از مغازه پرندهفروشی بود و «تور» خوانده میشد. نخستینبار سال ۱۳۵۲ بساط این مغازهها در طرح توسعه حرم برچیده شد.
در ورودی این کوچه یکی از دفترهای امانات بزرگ حرممطهر قرار دارد که چمدان زائران را تا ۲۴ ساعت نگهداری میکند. بعد از این مدت، چمدانها به انبار در بابالجواد (ع) تحویل داده میشوند.
این کبوترخانه که از چند ماه قبل در ورودی بابالکاظم (ع) جاگذاری شده است، کبوتر چندانی ندارد و نگهبان آن میگوید:، چون روی تعدادی از پشتبامهای حرممطهر گندم میریزیم، کبوترهای سالم پرواز میکنند و کبوترهای مریض میمانند.
سیدحسن گرامیان (نفر اول از راست) ۶۷ سال قبل در این محله به دنیا آمده است و میگوید: این کوچه قبل از سال ۱۳۵۲ کاروانسرای قالیفروشها را داشت و پر از پرندهفروشی، زغالفروشی و ارزنفروشی بود. مکانهای معروفش هم حمام پاچنار و هتل مجید بود که همه خراب شدهاند.